معنی بذله گویی - جستجوی لغت در جدول جو
بذله گویی
شوخ طبعی، لطیفه پردازی، هزل
ادامه...
شوخ طبعی، لطیفه پردازی، هزل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر بذله گو
بذله گو
آنکه سخن نغز و فرح آور می گوید، لطیفه گو
ادامه...
آنکه سخن نغز و فرح آور می گوید، لطیفه گو
فرهنگ فارسی عمید
بزله گوی
(مُ خِ دَ / دِ)
کسی که خوش صحبت و لطیفه گوی باشد. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). بذله گوی. رجوع به بذله شود
ادامه...
کسی که خوش صحبت و لطیفه گوی باشد. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). بذله گوی. رجوع به بذله شود
لغت نامه دهخدا
تصویر بذله گوی
بذله گوی
شوخی کن لاغ گو
ادامه...
شوخی کن لاغ گو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بذله گو
بذله گو
لطیفه گو، شوخ
ادامه...
لطیفه گو، شوخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بذله گوی
بذله گوی
آدم شوخ، خوش، محضر
ادامه...
آدم شوخ، خوش، محضر
فرهنگ فارسی معین
تصویر بذله گو
بذله گو
شوخ
ادامه...
شوخ
فرهنگ واژه فارسی سره
بذله گو
شوخ، لطیفه پرداز، لطیفه گو، مزاح، مقلد، هزال
متضاد: جدی
ادامه...
شوخ، لطیفه پرداز، لطیفه گو، مزاح، مقلد، هزال
متضاد: جدی
فرهنگ واژه مترادف متضاد